سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رسول خدا فرمود : «نزد خداوند، هیچ چیز دشمن تر از خانه ای که بر اثرطلاق ویران شود، نیست» . سپس امام صادق علیه السلام فرمود:«خداوند ـ عزّوجلّ ـ، به سبب دشمنی ای که با جدایی داشت، درباره طلاق تأکید ورزید و سخن را در آن باب، بارها بازگفت. [صفوان بن مهران ـ از امام صادق علیه السلام نقل می کند ـ]


ارسال شده توسط امیـــــــــــر مرشدی در 89/6/10:: 2:42 عصر
گفتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین سید مهدی میرباقری
یکی از بشارت‌های عظیمی که خداوند متعال در قرآن مجید به نبیّ مکرّم اسلام(ص) و هم‌چنین، به برکت آن وجود مقدس به امّت ایشان داده، بشارت شب قدر است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ(1) وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْر(2)». این سوره در مورد شب قدر سخن می‌گوید نه در مورد قرآن؛ به همین دلیل، به سرعت از نزول قرآن عبور می‌کند و می‌‌فرماید: « لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ(3) تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ(4) سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ(5) »؛ یعنی این شبی است که از هزار ماه بهتر است.

? شب قدر، موهبت الهی در برابر عمر طولانی امم گذشته

طبیعی است برای امّت نبی اکرم(ص) بشارت بزرگی در این سوره‌ی مبارکه وجود دارد و آن این‌که به شفاعت پیامبر(ص)، راه امت ایشان به اندازه‌ای کوتاه شده که می‌توانند راه طولانیِ امم گذشته را در یک شب بپیمایند. آن‌گونه که از ظاهر روایات برداشت می‌شود شب قدر در امم گذشته وجود نداشته، ولی به شفاعت پیامبر(ص)، راه امت او کوتاه شده است. در روایت آمده که اگر عمر امّت پیامبر(ص) نیز کوتاه است به همین دلیل است چون زندگی در این دنیا هیچ موضوعیتی ندارد و دنیا معبر انسان‌ها است؛ «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فیهِ مَنْ تَذَکَّر».(آیا شما را به اندازه‏اى که هر کس که اهل تذکّر است در آن متذکّر مى‏شود عمر ندادیم؟) در حقیقت به اندازه‌ای که برای رشد انسان لازم است به او عمر می‌دهند.

در روایت نورانی که مرحوم فیض در کتاب شریف صافی در مورد سوره‌ی قدر نقل کرده آمده است که در محضر وجود مقدس رسول الله(ص)، درباره‌ی امم گذشته صحبت می‌شد. در این میان، نام فردی از بنی اسرائیل به میان آمد که بیش از هزار ماه در راه خدا شمشیر به دوش کشیده و در جبهه‌های جنگ مبارزه کرده بود و از برکت جهاد فی سبیل الله، بیش از هزار ماه برخوردار شده بود؛ «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِه». پیامبر(ص) از شنیدن این سخن و از این‌که انسانی بتواند بیش از هزار ماه در راه خدا مجاهده کند بسیار شگفت‌زده شد. سپس از خداوند متعال پرسیدند که خدایا در برابر این عمر طولانی که به امم گذشته عطا کردی آن‌ها که موفق به این عبادات طولانی می‌شدند، به امّت من چه عطا کرده‌ای؟ آن‌گاه خداوند متعال سوره‌ی قدر را بر وجود مقدس رسول الله(ص) نازل کرد؛ یعنی ما به برکت شما به امت شما شب قدر را دادیم و با وجود آن دیگر به آن درنگ و توقّف طولانی در این دنیا نیازی نیست؛ به بیان دیگر با آمدنِ حضرت، راه بسیار کوتاه شد و با درک این فضیلت می‌توان همه‌ی آن راه‌های طولانی را پشت سر گذاشت.

? شب قدر، عطای مخصوص به نبی اکرم صلی الله علیه وآله در ولایت و هدایت آفرینش

نکته‌ی دیگری که در مورد شب قدر از روایات نورانی اهل بیت‌علیهم السلام برداشت می‌شود، این است که شب قدر یک عطای مخصوص به خود نبی اکرم(ص) برای به انجام رساندن رسالت‌شان است. یعنی برای این‌که حضرت در اهدافشان -که بردن همه‌ی عالم به سوی خدا و شفاعت همه‌ی انبیا و اولیا است- به نتیجه برسند به ایشان عطا شده است. رسالت پیامبر(ص) دست‌گیری از همه است و هر کسی به خدا می‌رسد به واسطه‌ی نبوّت مطلقه‌ی نبی اکرم(ص) است. حتی نبوّت انبیای گذشته هم -آن‌چنان که در روایات نیز آمده است- از فروع نبوّت نبی اکرم(ص) و شعبه‌ای از شعب این نورانیّتی است که به حضرت داده شده است. همه‌ی این هدایت‌ها به حضرت برمی‌گردد و همان‌گونه که گفتیم آنچه برای به مقصد رسیدن این رسالت و رفع موانع به پیامبر(ص) عطا شده، شب قدر است.

در صافی شریف نقل شده که روزی پیامبر(ص) در خواب دیدند که بنی امیه بر منبر ایشان بالا رفتند و مردم را رو به عقب برگرداندند، دوباره جان‌ها را متوجه دنیا کردند و جاهلیت را در شکل جدیدی از نو برگردانند. پیامبر(ص) وقتی از خواب برخاستند، اندوهگین شدند؛ چون خواب ایشان به منزله‌ی وحی است. در این هنگام جبرئیل به ایشان عرض کرد یا رسول الله چرا نگران هستید؟ پیامبر(ص) فرمودند چنین خوابی دیدم. جبرئیل گفت من از ماجرا بی‌خبرم باید بروم و از خداوند متعال خبر بیاورم. جبرئیل رفت و برگشت و سوره‌ی قدر و تعداد دیگری از آیات قرآن را برای پیامبر با خود آورد. بنابراین یکی از شأن نزول‌های سوره‌ی قدر این ماجرا است. خدای متعال به پیامبر(ص) می‌فرماید درست است که ما یک دولت طولانی و هزار ماهه به بنی‌امیه دادیم و به آن‌ها اجازه دادیم که بر منصب تو بنشینند و خلافت کنند، ولی نگران نباش، آن‌چه به تو عطا کردیم از همه‌ی آن‌ها بهتر است. کار تو این است که مردم را به سوی خدا دعوت نمایی؛ ولی شأن آن‌ها این است که مردم را به سمت دنیا برگردانند، به آنها مهلت می‌دهیم ولی به تو چیزی عطا کرده‌ایم که با دادن این سرمایه به تو همه‌ی آن دولت‌های ناپایدار، جبران می شود، و آن چیزی نیست به جز «خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»؛ یعنی از دولت هزار ماهه‌ی بنی امیه، بنی تیم و عدی - که همه‌ی فتنه‌ها زیر سر آن‌ها بود- طولانی‌تر است.

? حضرت زهرا سلام الله علیها، حقیقت شب قدر

در بحارالانوار از تفسیر فرات ابن ابراهیم آمده است که امام صادق علیه السلام فرمودند: «اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ»؛ به این معنا که ‌لیله القدر یعنی وجود مقدس فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها. سپس فرمودند: که «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ»، یعنی اگر کسی بتواند به حقیقت معرفت فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها راه پیدا کند، به شب قدر راه پیدا کرده است. روشن است که مقصود از این معرفت، معرفت به مقام نورانیّت است. این معرفت معمولی راهگشا نیست. حقیقت راهیابی به شب قدر، راه یافتن به مقام ولایت خداوند متعال و معرفت به مقام نورانیّت اولیای الهی است، که این معرفت عین معرفت خداوند متعال است: «مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ‏ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّة».

اگر کسی بتواند راه به آستانه‌ی رفیع فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها پیدا کند و نورانیت حضرت در دل او تجلی کند، برابر با شب قدر است؛ یعنی همه‌ی این راه‌های طولانی با دستیابی به این معرفت پیموده می‌شود، چون هدف چیزی نیست به جز قرب، عبودیت و معرفت. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون». در روایات آورده است: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوه»؛ یعنی هدف، معرفت الله است. این معرفت نیز بر طریق حجّت و استدلال نیست، چراکه حجت برای فراعنه‌ی تاریخ نیز تمام می‌شود. حجت بر دشمنان نیز تمام می‌شود. درحالیکه اینها عارف به خدا نیستند. معرفت، آن معرفت حقیقی و معرفت واقعیِ خداوند متعال است. به بیان دیگر، معرفت مقام نورانیّت است. بنابراین چیزی که باید به آن راه یافت و همه‌‌ی این عمر برای رسیدن به آن است، معرفت خداوند متعال است و این معرفت فقط از راه معرفت انوار ائمه‌ی معصومینعلیهم السلام ایجاد می شود.و وجود صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها. به گونه‌ای این نور را در عالم تجلی داده که راه معرفت خداوند متعال و معرفت این انوار الهی را آسان کرده است. حضرت صدیقه طاهره(س) حلقه‌ی اتصال همه‌ی عوالم به ولایت کلیه و نبوّت مطلقه‌ی رسول الله (ص) هستند و شاید معنای شب قدر بودن فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها برای وجود مقدس حضرت این باشد که ایشان طریق هدایت به رسول الله (ص) هستند.

? ابتلائات حضرت زهرا سلام الله علیها، عامل افشای جبهه نفاق

مقاومتی که حضرت صدیقه سلام الله علیها در مقابل دستگاه باطل کردند، راه رسیدن به مقام نورانیّت و معرفت را بر همه‌ی امت کوتاه کرده است؛ آن چنان که اگر رسالت پیامبر(ص) هدایت همه‌ی امت به سمت خداوند متعال بود، آن کسی که جبران همه‌ی موانع و تاریکی‌ها و ظلمت‌ها را کرده و جلوی دشمنان حضرت ایستاد، فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها بود. «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ (112) وَ لِتَصْغى‏ إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُون». (اینچنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آنها بطور سرى سخنان فریبنده و بى‏اساس (براى اغفال مردم) به یکدیگر مى‏گفتند؛ و اگر پروردگارت مى‏خواست، چنین نمى‏کردند؛ (و مى‏توانست جلو آنها را بگیرد؛ ولى اجبار سودى ندارد.) بنا بر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار! (112) نتیجه این خواهد شد که دلهاى منکران قیامت، به آنها متمایل گردد؛ و به آن راضى شوند؛ و هر گناهى که بخواهند، انجام دهند) خداوند متعال در مقابل هر پیامبری یک دشمنی قرار داده است. این دشمن یک همآورد نیز هست؛ بنابراین آن شیاطین جنی و انسی که در مقابل وجود مقدس نبی اکرم(ص) شیطنت و إغواگری می‌کنند، رئیس همه‌ی شیاطین و سرآمد و محور همه هستند. در روایات ما از این شیاطین نام برده شده است. در بعضی از روایات نام شیاطینی که با انبیای اولوالعزم گذشته درگیر بودند آورده شده است. در مورد پیامبر(ص) نیز شیاطینی ذکر شده اندکه دشمنان خاص نبی اکرم (ص) هستند و با حضرت دشمنی می‌کنند و به تعبیر آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام، نتیجه‌ی دولت آن‌ها ظلمت تاریخی است« وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها »- وبه شب، آن هنگام که زمین را بپوشانند - در روایات به دولت آن‌ها تفسیر شده است.

در مقابل، خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام نور وجود مقدس فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها را عطا کرده است و بر طبق رویات ما، این وجود مقدس حقیقت لیله القدری است که خداوند متعال به وجود مقدّس رسول الله(ص) عطا کرده و باعث کوتاه شدن راه دعوت به سوی خدای متعال شده و موانع و دشمنی‌ها با ایشان دفع شده است؛ به این شکل که سرآغاز درگیری با جبهه‌ی باطل و جبهه‌ی نفاق بعد از رسول الله (ص)، وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها است. امیر المؤمنین علیه السلام مأمور به صبر هستند؛ شیعیان اندکی هم که گرد حضرت باقی ماندند مأمور به صبر هستند چون رفتن آن‌ها در این شرایط به ثمر نخواهد نشتست. آن کسی که مقاومت و مقابله‌اش، مسیر تاریخ را روشن می‌کند و حجت را بر همه تمام می‌کند، فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها است؛ آن هم با آن مقاومت سنگین و عجیبی که ایشان در این مدّت بسیار کوتاه داشتند؛ یعنی در یک دوره‌ی کوتاه 75 یا 95 روزه کاری کردند که راه جبهه‌ی تاریخی ظلمت را سد کردند و تمام تلاش دستگاه ابلیس را که محور شیطنت، استکبار و طغیان در مقابل خدا هستند، سد کردند.

ایشان با این کار، عالم را نورانی کردند و هیچ انسان مؤمن و موحّدی نیست، مگر اینکه در پرتو این نور، به سوی نبی اکرم (ص) می‌رود. اگر این نور نبود، راه همه‌ی عوالم به سوی نبیّ خاتم(ص) و به سوی امیرالمؤمنین علیه السلام بسته می‌شد. هر کسی به سوی حضرت هدایت شده، از بستر فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها است؛ بنابراین آن کسانی که چشم‌هایشان را به روی این دوره‌ی 75 تا 95 روزه‌ی تاریخ می‌بندند و حوادث این مدت را نادیده می‌گیرند، بدون تردید در قدم اول از امیرالمؤمنین علیه السلام، در قدم دوم از نبی خاتم (ص) و در قدم سوم از خدا جدا می‌شوند. تنها چراغی که در دل این ظلماتی که اولیای طاغوت در عالم ایجاد کردند می‌درخشد و عالم را روشن می‌کند، فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها است. انوار ائمه‌ی معصومینعلیهم السلام از این نور جلوه کرده و راهی به جز فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها به سوی آن انوار نیست. آن کسی که مبارزه‌ی جدی صدیقه‌ی طاهره و مقاومت او را در مقابل ظلمانی کردن تاریخ نبیند، ظلمت خود او را فرا خواهد گرفت؛ بنابراین کسانی که چشم¬هایشان را بر این نور بستند، با تمام ادّعایی که داشتند و با تمام عبادت و ریاضتی که انجام دادند زمین‌گیر شدند و صفشان را از صف رسول الله (ص) و صف امیرالمؤمنین علیه السلام گردید.

حضرت زهرا(س) بعد از رحلت رسول الله (ص) خطبه‌ی غرّا و بی‌نظیری خواندند، که در آن کاملاً آشکار است که حق کدام سمت و باطل کدام سمت است اما حتی یک نفر از او حمایت نکرد! روشن است که اگر با وجود این افشاگری‌ها کسی چشمش را بر روی این چراغ بست خود به تاریکی رفته است. اگرچه از نزدیکان پیامبر بوده باشند.

با آن احادیث عجیبی که در مورد آن‎ها جعل شده، چه‌گونه می شود کسی اشتباه نکند؟!

«ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِه »، یعنی در یک قلب دو محبّـت نمی‌گنجد پس نمی‌توان محبت اهل بیت و دشمنان آنها را در یک قلب جمع کرد، بلکه باید صف خود را روشن کنیم. آن‌هایی که چشم‌هایشان را نسبت به صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها بستند، از حقیقت دین جدا شدند و آنچه که پذیرفتند یک پوسته و یک نفاق است و این همان کاری است که دشمن انجام داده است. حقیقت و باطن دین ولایت ولیّ الله است. حقیقت دین، تجلّی ولایت خداست. اما عده‌ای نسبت به این حقیقت، چشم خود را می‌بندند. کسانی که مقابل حضرت صدیقه طاهره (س) قرار گرفتند نیز چنین کردند و باطن دین را از دین گرفتند و تنها یک پوسته برای دین باقی گذاشتند و اینکار را از طریق جا انداختن «حسبنا کتاب الله» انجام دادند در حالی که پیامبر تأکید داشتند که: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی. کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ » ؛ یعنی دین با ولایت تمام می‌شود؛ باطن دین چیزی جز ولایت ولی الله نیست و حقیقت توحید از طریق تولّی و تبری حاصل می‌شود.

این مبارزه‌ای است که همه‌ی حجت‌هایش تمام شده است؛ از حمایت کردن تا مقاومت کردن در کوچه، تا خطبه‌ خواندن و تا جوانمرگ شدن حضرت و پنهان بودن قبر او همه آیاتی هستند که صدیقه طاهره سلام الله علیها آنها را برای مبارزه خود تدبیر کردند. مثلا رحلت ایشان در سنین جوانی یک رحلت طبیعی نیست این رحلت، رحلتی است که به درخواست خود حضرت و دعای خود ایشان رخ داده است. روایاتی در کتاب شریف کافی هست که بر این نکته تاکید دارد که معصومین علیهم السلام، نوع مرگ‌شان را خودشان انتخاب می‌کنند. دلیل رحلت و شهادت این صدیقه‌ی شهیده در جوانی این است که حجّت با او تمام شد.

طبیعی است کسانی که چشم‌هایشان را در مقابل این چراغ بستند، از باطن دین که ولایت است جدا شدند. این جدایی، جدایی از خدا و رسول اوست و دینی که باقی می‌ماند دین نیست. این همان است که سیدالشهداء(ع) میفرمودند «النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم » ؛ دینی که در آن به اسم خدا و خلافت رسول الله (ص)، وجود مقدس سید الشهداء علیه السلام را به شهادت می‌رسانند و بعد از آن جشن می‌گیرند. این چه دینی است؟ این دین‌داری صد بار از کفر بدتر است! این نوع دین‌داری محصول چشم بستن به نور صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها بود.


کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
عاشق آسمونی
لحظه های آبی
جاده های مه آلود
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Darab University

بچه مرشد!
سیب خیال
****شهرستان بجنورد****
سیمرغ
عشق الهی
آخرین اطلاعات بروز شده
هـم انـدیشی دینـی
.: شهر عشق :.
بوی سیب
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
نسیم یاران
توشه آخرت
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
اخلاق ، روان شناسی ، عقاید
xXx عکسدونی xXx
همه چی از هر جا
دانشجوی سیاسی
در حسرت شهادت
هستی مامان
بچه های خاکریز
از فرش تا عرش
جامع ترین وبلاگ خبری
مقاله های تربیتی
Sea of Love
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
زازران همراه اخر
رابطه ی زنان و مردان و حقوق پایمال شده و نشده زنها
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
هامون و تفتان
داستان زندگی من
دهاتی
دنیا همیشه قشنگه!
عاشق امام زمان
وبلاگ شمیم انتظار
شرکت نمین فیلتر
تنهایی من
امین نورا ( پسر سیستان )
عشق طلاست
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
بازی دل
زیباترین
خفن سرا
فانوس
در تمنای وصال
دوستانه
موعود

موسیقی وبلاگ